...

هیچکس خانه‌اش را رها نمی‌کند مگر اینکه خانه دهان کوسه باشد

شما فقط وقتی از خانه می‌روید که خانه به شما اجازه ماندن ندهد

….

هیچکس خانه را رها نمی‌کند مگر اینکه خانه دنبالش کند

زیر پایتان را آتش بزند

خون را در شکمتان داغ کند

هیچکس خانه را رها نمی‌کند مگر اینکه خانه صدای شیرینی در گوشتان باشد که می‌گوید:

رهایم کن

همین حالا از من فرار کن

من نمی‌دانم به چه چیزی تبدیل خواهم شد

اما می‌دانم که هرجایی امنتر از اینجاست

متن کامل شعر به انگلیسی

 

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت/ پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت

این شعر یکی از زیباترین توصیفات در بیان حال مهاجران افغانستانی در ایران است. بیت بیت آن توصیف غیرمستقیم و شاعرانه‌ای از وضعیت عجیب آنان در ایران است. وقتی شاعر می‌گوید که پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت با زبانی غیرمستقیم از بی‌حاصلی مهاجرت می‌گوید. شاید برای خیلی از مهاجران و پناهندگان در دنیا، مهاجرت فرصتی برای رشد و شکوفایی حداقل به شکل مادی باشد. اما برای مهاجر افغانستانی این گونه نیست. او در فقر به ایران آمد، در فقر زیست و در فقر هم از ایران خواهد رفت.

لینک منبع

 

حیران ۱ ۴
یاسمن گلی:)

چه قالب خوشگلی :)

چه سبز دلنشینی :)

ممنون، نظر لطفته ^_^

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان